۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

6 - ترجمه

داشتم یه فرم رو پر می کرد م وقتی تو محل شغل زدم جنرال پراکتیشنر دیدم واقعا چه ترجمه مزخرفی شده " پزشک عمومی" .
اینجا  واقعا جایگاه ما مثل یه ژنرال تو تیم درمان می مونه ، به همه دستور می دی همه باید بهت گزارش بدن، همه رو با هم هم آهنگ می کنی جزییات رو از کارهایی که برای مریضت انجام شده رو در نظر داری و واسه پیگیری ها هماهنگ میکنی . 
همه به این جایگاه احترام می گذارن و اهمیتش مشخص و قابل احترامه .متخصص می دونه که اگر تو یه زمینه دانشش بیشتره و یا دستمزد بالاتری داره دلیل برتریش بر تو نیست و هر کاری که واسه مریض بکنه مکتوب گزارش میکنه حتی از تمام مذاکرات ارجاعات بین متخصصها در زمینه های فوق تخصصی هم یک کپی به پزشک جنرال فوروارد میشه که باید بخونی و امضا کنی و به فایل مریض ضمیمه بشه.ونتیجه اینا کیفیت بالاتر رضایت بیشتر و همه اون چیزایی میشه تو بعضی جاهای دیگه نبود .
آره خلاصه داشتم به ترجمه فکر میکردم که چه چیزای دیگه با پسوند عمومی داریم فقط توالت عمومی و حمام عمومی یادم امد.
هم فکری کنین لااقل ترجمه هه رو درست کنیم تا برسیم به جایگاه.

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

5 - سبد

رو میز اطاق استراحت درمانگاه یه سبد حصیری شیک و بزرگ میوه های متنوع ؛ سلفون پیچ و روبان زده گذاشته . فکر می کنم چه کار جالبیه به جای گل بی فایده و شیرینی مضر کادو دادن؛ این مدل سبد میوه فرستادن، که اینجا رسمه. میرم کارت روش رو بر می دارم می بینم واسه خودم و رییس فرستاده شده و ازنگهداری مریضشون تشکر کردن. اسم طرف طبق معمول برام آشنا نیست از بچه ها ی درمانگاه می پرسم این از طرف کدوم مریضه میگن همون سرطان کبدیه که چند روز پیش فوت کرد . برام جالب بود ... دیگه چیزی رو با گذشته  مقایسه نمی کنم :)) خوشتره

۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

4 -مود

خیلی وقته دست و دلم به نوشتن نمیره و با لطف ارباب فیلترها رابطه با کلی از دوستان قطع شده و از گیر رو در بایستی با کسایی که احوال میپرسیدن هم خارج شدم .به نظر کلا از مود نوشتن خارج شدم.یه جورایی احساس می کنم دیگه رابطه برقرار نمی کنه نوشته ها ولی حیفم میاد این دفترم ببندم.پس تلاش میکنم برای تغییر مود ولی ...؟