آري آري زندگي زيباست زندگي آتشگهي ديرنده پا برجاست گر بيفروزيش رقص شعله اش در هر كران پيداست ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست
۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه
54- آلرژی
همسر گرام امتحان زبانشو دیروز داد.خدا روشکر خوبم داده و راضی بود . عصر رفتم خونه به خاطر باز نشدن در پارکینگ نتونسته بود بره سر کار خونه بود و علیرغم حساسیت خودش به میگو واسه من میگو خریده بود که یه خوراک باش درس کنه شب که از مطب برگشتم یه دور به خاطر بوی غذا دچار حمله آسم شده بود؛ گفتم ممکنه علائم شدید پیدا کنی مراقب باش. خلاصه من داشتم لپ و لپ میخوردم اصرار کرد کم کم که بخورم تدریجا غیر حساس میشم منم خر شدم یه اپسیلونشو دادم خورد . نصف شب دچار حالت آسم شد یه ساعتی دستم بند بود تا اخر به زور اپی نفرین کنترل شد.امان از دست شکم. میگن آدمو به کشتن میده ها. ولی دستش طلا خیلی خوشمزه بود آوردم بقیشو امروز سر کار بخورم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر