عرض میکردم که بعد استقرار و کلنجار با خستکی راه مقدمتا چرتی زدیم. عزیزی که ما رو در منزلشون پذیرفته بودن بودن از اقوام یه دوست همکار هستن که سی ساله اینجا ساکن هستن و خدا ایشونو واقعا مثل یه فرشته برامون فرستاد چون مهربانتر از هر کسی که فکر می کردیم پا به پا همراهی و راهنمای کرد و با استفاده از همه ارتباطاتی که داشت کلی کارا که فکر نمی کردیمو برامون هماهنگ کرد و به انجام رسوند واسه همین با اجازه خودش به عنوان خاله موسوم شد .
کارای روتین اولیه که با همراهی و کمک خاله انجام شد شامل /باز کردن حساب بانک (ظرف 10 دقیقه)/دریافت شماره مدیکیر ( در حدود بیس دقیقه)/دریافت پوشش بیمه خصوصی مدی بانک (یه ربع)و /مراجعه و ثبت نام در سنتر لینک که حدود یک ساعت زمان برد
بخش مراجعه به سنتر لینک برامون جالبتر بود چون اول یه صف وایسادیم به یه کارمند اعلام کردیم واسه چی اومدیم و بعد نشستیم تا یه کارمند دیگه که باید کارامونو راه مینداخت خودش اومد دنبالمون بردش تو فضایی که میزش قرار داشت صندلی برامون عقب کشید بشینیمو تا کارمون انجام شه شیش بار از طولانی شدن پروسه عذر خواهی کرد .جالبتر اینکه اصلا به این دلیل رفتم سنتر لینک که تو یه سایتی راجع به پرداخت هزینه اسس مدارک و شرکت در امتحانها توسط دولت استرالیا برای مهاجرا یه مطلبی دیده بودم که پروسه اش از پر کردن یه فرم در سنتر لینک شروع میشد ولی قبل ازینکه من چیزی بگم یا بپرسم خود خانوم کارمند استرالیایی رفت و اومد وگف که ما یه همچی کمکی هم به شما می کنیم بیاین این فرما رو پر کنین.خلاصه با همسر گرام مقایسه می کردیم با ایران که اگر یه امتیازی باشه تا خودت سر درنیاری کسی بهت خبری نمیده.این کارا هر کدوم تو یه روز و ضمن گشت گذار و سر کشی به دور اطراف انجام شد در این بین از دو خانواده ایرانی هم دیدن کردیم وعید دیدنی در استرالیا رو تجربه کردیم واز اکواریوم و کازینو کراون در ملبورن هم دیدن کردیم. یه تجربه بامزه هم بگم یه روز بعد کلی خیابون گز کردن با خستگی رفتیم تو یه کافه های کنار خیابان همسر گرام کافی سفارش داد منم گفتم وان بیر پلیز طرف پرسید ویچ کایند اف بیر من موندم چی بگم گفتم نو دیفرنس ای دونت ناوواباووت تایپ اف بیر یارو چاینیز بود و کلی خندید و اخرش به انتخاب خودش بییر داد. خلاصه که حسابی عین اسمال در نیویورک کلی هالو بازی داریم در بیاریم .
اینم یه عکس از اکواریم