۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

30 - دعا

شمارش معکوس برای شرکت درامتحان با ورود به جولای شروع شد.امسال اینقدر این شمارش معکوس برای من تکرار شده که همون دوسه نخ مویی هم که داشتیم از دست رفته. خلاصه محتاج دعای دوستانیم.

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

29 - پت

وقتی برای ان امین بار در ماشین رو باز میکنی و میبینی اااا فرمون اونوره خداییش موزیک کارتون پت و مت تو گوشات میپیچه . امان از عادت

۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

28 - خبر

به ایران که زنگ می زنیم دلمان فقط شنیدن صدایشان را می خواهد ولی در 5 دقیقه مکالمه 7 بار می پرسند چه خبر؟ از دوش صبح و ناهار ظهر و چای بعد از چرت؛ برایشان گفته ام ولی باز خبر می خواهند .
بخدا ملالی نیست جز دوری شما

و اینجا آسمانی بلند وابرهای کپل پنبه ای دارد. درختانی که برگ ریخته اند . وپرندگانی که با ارامش با هم گپ میزنند و مثل دخترکان نوجوان هرهر و کرکر میکنند؛ و همین فعلا

نه راستی برک نیوز.......
امروز صبح مایکل مرد .
اسطوره نوجوانی بسیاری از هم دوره ای های ما و سوژه رد و بدل فیلمهای وی اچ اس و نوارهای ادیوکسی که داشتن یک نوار اورجینالش در آن روزها کلی کلاس داشت و پوسترش معادل چندین برابر پول تو جیبی ما خرید وفروش می شد.و رقصش که چه افه ای داشت در عروسی و مهمانی برک زدن وما بچه مثبتهای درس خوان که فقط با دهان باز نظاره گر بودیم.
شاید اولین پسر فقیر سیاه پوستی که به زن سفید پوست و ثروتمندی تبدیل شد و مرد.

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

27 _ فقط

صدای پای بیخیالی امت انقلابی یواش یواش داره بلند میشه ظاهرا فقط ندا و اون 16 -17 نفر دیگه جارو تنگ کرده بودن.
نمی دونم شاید منم بودم تو دلم می گفتم به من چه که برم جلو تیر بعدش یکی دیگه حالشو ببره و کیفشو بکنه .
ملت مثل کسایی که اسهال داشتن یه دسشویی پیدا کردن و دل رودشونو با سر صدا خالی کردن حالا با آرامش دارن زندگی رو از سر میگیرن تا کی دوباره دلپیچه هه بیاد سراغشون به این امیدن که ایشالا خودش خوب میشه.

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

26 - زمستان است

امروز دومین روز دومین زمستان امسال را پشت سر گذاشتیم !
هوای آفتابی آسمان آبی و چمنها و درختان سبز و خانه های همسایه که پر از گل و پرنده اند . آرامش در فضا موج میزند و نمی توانی فلسفه ای برای این همه تفاوت بیابی .
گاهی در دل مصدق را لعنت می کنم که اگر گذاشته بود این انگلیسیها آن مایع سیاه بو گندو را ببرند شاید ما حداقل امروز اینگونه در سکوت و نظاره سایر مردم دنیا در عذاب و بد بختی نبودیم. تا آن طلای سیاه هست تقدیر آن سرزمین بلا کشیدن است و همه این دعوا ها هم سر همین لحاف ملا .

۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

25 - دل

روزایی که وسایل رو فرستاده بودیم و این ور اون ور ولو بودیم تا موعد رفتن برسه در مقابل دلشوره هام این شعررو زمزمه می کردم که ؛ باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد ....
روزای آخر و تو لحظه های تلخ خداحافظی یاد این شعر بودم که ؛ مثل مردن میمونه از همه کس دل بریدن حتی بدتر ز مردن عزیزا رو ندیدن ...
و حالا وقتی که یه لحظه نمی تونم آروم بگیرم و رو درسا تمرکز کنم و دائم دنبال اخبار اونورم میبینم که : دلم اونجاس هنوز , خونه اونجاس هنوز, کاشونه اونجاس هنوز ....

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

24 - شکر

هر کدوم از آشنا ها که زنگ میزنن میکن خدا رو شکر که رفتین . ولی دلم اونجاس . تمام فریادهایی که نکشیدیم مثل یه بغض تو گلومه . یه نفر میگفت این حرکتها یکی از رندی های تاریخی ایرانیانه ولی اگه متوقف بشه نتیجه فاجعه برای ملته.

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

23 - خرداد

من در خرداد به دنیا آمدم . در خرداد ازدواج کردم . در خرداد مهاجرت کردم . 
امیدوارم در خرداد از دنیا نرم:))
22 خرداد روز دو قلوها باید باشه ولی من تنها به دنیا اومدم . وامسال هم که تولدم با انقلاب جدید همراه شده .
امشب بعد سه چار هفته اینترنت دار شدیم با کیبل برود باند 12 گیگ و از تو رختخواب میبلاگم چون از عصر حدود سیصد تا میل چک کردم .دوباره خواهم نوشت .