۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

17 - غنچه

پرونده مریض رو گرفتم یه خانم21 ساله هسش .صداش می کنم .
یه خانم با سه تا بچه به قول خودمون شیر به شیر از وسط مریضا میاد جلو بچه بزرگه یه پسر 3.5 ساله و کوچیکه حدودا یه سالشه.
میان تو و مامانه شروع میکنه به صحبت که واسه تجدید داروهای افسردگی اومدم .
تعجب  کردم ،میگم مگه با سه تا بچه آدم  فرصت افسرده شدن هم پیدا میکنه.
میگه آره بعد حاملگی اولم افسرده شدم .
برای تجویز داروهاش ازش باید یه شرح حالی بگیرم میپرسم پارتنرت مشکل خاصی نداره .
میگه اون هم افسرده گی داره فقط دوز دارو هاش بیشتر از منه .
خنده ام گرفته بود که اینا در عین افسرده گی و با دارو، سه تا بچه ردیف کردن اگر شنگول بودن چی میکردن

۳ نظر:

مـــریم گفت...

لابد در بحبوحه ی افسردگی دستشون خط خورده

فرشید گفت...

نه خداییش اونجا هم کسایی هستند هنوز که سوتی بدن و بیشتر از یکی دو تا بچه بیارن؟!

الهام گفت...

سلام آرش خان
ویزای ما اومد ولی من باید برم طرح :(