۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

20 - اَش

آقایی که اومده واسه ویزیت 70 ساله به نظر میرسه ولی تو پرونده ش که نگاه می کنم 59 سالشه و این مسئله اینجا معمول نیست . درخواست تجدید نسخه داره ؛ چون دارو فشار خون ه براش فشارش رو چک میکنم و بالاست ، میگه دفعه قبلم بالا بود. باید دوز داروش رو بالا ببرم می پرسم چرا فشارت رفته بالا ؟
میگه سال بدی بود دکتر، اولش پسرمو از دست دادم؛ بعدشم یه دوست صمیمی ، که واسه دومی باید کارای مربوط به حراج و جمع جور کردن میراث رو هم انجام می دادم چون هیچ کسی رو نداشت.
می پرسم پسرت چرا مرد ؟ با غصه میگه ؛ خودکشی کرد.
توضیحاتم که تموم میشه در مورد داروهاش ، میگه حالا با این دارو ها، واسه گرفتن گواهینامه موتور سیکلت ، منعی برام ایجاد نمی شه !!؟ میگم نه، ولی ناغافل گواهینامه موتور می خای واسه چی ؟ 
میگه از پسرم یه موتور هارلی دیویدسون تپل مونده که خیلی بهش علاقه داشت می خوام با موتورش برم دور استرالیا و خاکستر جسدش رو تو همه جاهای زیبای مسیر پخش کنم ؛ واسه همین دارم می رم کلاس، گواهینامه موتور بگیرم.
اشک تو چشماش جمع شده ؛ براش آرزو موفقیت میکنم . 
دلم برای بابایی تنگ شده :( 

۲ نظر:

پرشکوه گفت...

از پستهای شیر شده دوستی در گوگل ریدر به وبلاگ شما رسیدم قالب وبلاگتان شبیه وبلاگم بود و این موجب شد که وبلاگتان را بخوانم از پست 1 شروع کردم تا پست 33 خواندم گفتم سلامی عرض کنم و بعد بروم بقیه وبلاگ را بخوانم.
موفق باشید.

ناشناس گفت...

سلام آقا آرش.
آقا شما همون دوست شمالی هستی که cd پرستارانو واسه من فرستادید؟
خوبید.چه جالب که رفتید.ویزای ما هم اومده ایشال یه مدت دیگه میریم بریزبین.شما کجایید؟ببینیمتون