۱۳۸۷ دی ۱۰, سه‌شنبه

90-تهدید

یه خانم مسن ازین ترکها ی کوپولو به قول گیلاسی با یه کیلو طلااومده بود واسه سرماخوردگی معاینه شه .یه پلیور رو پیرهنش و مانتو و پالتو و یه کاپشن کاموایی هم روش پوشیده بود .
گفتم لطفا آستین بالا بزنید فشارتونو بگیرم چادرشو گرفت به دندونش و با دست راست شروع به بالا کشیدن همه اون آستینها با هم کرد با زور و تقلا ؛ من طبیعتا در فاصله کمی رو بروش بودم سرمو عقب کشیدم و چرخیدم رو سه کنجی صندلیم ؛ در همون حین بالا و پایئن کردن اون همه آستین ،دستش خورد رو کفی صندلی که از لای پای من بیرون مونده بود . ناخودآگاه با حس تهدید به سمت ..بیب .از جام پریدم وهمزمان یه اوه غیر ارادی هم از دهنم در اومد .بیچاره زنه از عکس العمل من و صدام ترسید اونم از جاش پرید . و بعد من خجالت کشیده و اونم ترسیده جفتی شروع کردیم خندیدن تا حد اشک ریختن .
خلاصه فرستادمش بیرون گفتم همه اونارو در بیاره و یه چند دقیقه استراحت کنه آروم شد بیاد ولی بازم با دیدنش خنده ام گرفت.
این عضو حساس هم نقطه ضعفیه ها واسه آقایون

۵ نظر:

ناشناس گفت...

یک هفته ای میشد که کامنت دونی باز نمیشد و نمیتونستم براتون کامنت بزارم.
خواستم ایمیل بدم و اونجا بنویسم اما ایملتون رو پیدا نکردم. اما خوشبختانه دوباره درست شده!

ناشناس گفت...

امیدوارم گلو دردتون خوب شده باشه.
با خوندن اخرین خط های مطلب "خیلی" یه عالمه خندیدم. و با خوندم "تعهد" ترسیدم...
خدا به اینده امون رحم کنه...

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

بازم کامنت دو بار اومد و بازم ببخشید

ناشناس گفت...

kheili kheili mamnoon az lotfetoon .
pas dar nahaiat chenin chizi mitune bashe?
soale digeee ham dashtam inke shoma az mogheeiatetoon va inke in hame sal dars khoondid razi hastin !
man oloom azmaieshgahi khoondam vali ba ejaze tasmim dashtam pa too kafshe pezeshka konam !agar khoda bekhad !