۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه

18

دو روزی فرصت سر زدن نشد وباز به شنبه رسیدیم . اخر هفته قبل یه دوستی بعد از چند سال که فقط دورادور خبر قبولیش تو رزیدنتی و بچه دار شدنش رو شنیده بودیم زنگ زد و سلام و حال و احوال و خبر شرکت و قبولی در امتحان بردشو داد.بعدم سوال کرد که مکان که بتونیم یه دو ساعت برا ملاقات با دوستش در اختیارش بذاریم دارم یا نه حسابی لجم گرفت واقعا باید رو داشت .

هیچ نظری موجود نیست: