۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

68- نیت

یه دختر و پسر جوون اومدن دم پذیرش و پرسیدن داروخانه کجاست .مسئول پذیرش گفت این ساعت تعطیله .گفتن نزدیکی کجاس آدرسی که داد دور بود به نظر .گفتن واسه یه خانمی که تو خیابون افتاده و حالش خوب نیست دارو میخایم .من وارد بحث شدم که اگر حالش خوب نیست یا با اورژانس تماس بگیرین یا بیارینش گفتن همین دم در افتاده گفتم الان میگم بیمار بر بیاد بیاردش تو که تا داشتیم صحبت میکردیم دیدم یه زن چاق میان سال با دوتا خانم دیگه رو پای خودش اومد تو. دید من اون وسطم و اون زوج هم کنارم هستن اومد جلو و شروع کرد توضیح اینکه به خاطر سرطان مثانه عمل شده و دکترش گفته به جای بگ یه بار مصرف بگ دائمی استفاده کنه و اون نمیتونه الان پیدا کنه .گفتم اورژانسی که نیست فردا بخر گفت آسم هم دارم اسپری میخام گفتم اگه الان مشکل داری تو بخش هست برات بزنم گفت نه واسه بعد میخام . از تیپ کار فهمیدم دنبال تیغ زدنه.ازمن که نا امید شد برگشت سراغ همون زوج و دوتا خانم و سرتون رو درد نیارم به بهانه خرید بگ 35 هزار تومن ازشون پول گرفت و رو پای خودش رفت.
تو دوران طرح تو روستاهای کردستان آدمایی دیدم که با ماهانه 8 هزار تومنی که کمیته امداد هر دو سه ماه بشون می داد زندگی میکردن ولی اون حق ویزیت 100 تومنی رو می دادن و براش گدایی نمی کردن .نیت صدقه و کمک به هم نوع با ارزشه ولی نه به هر کسی که بلده خوب پرزنت کنه و فیلم بازی کنه؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

tazeh shoro kardam be khondane webloge shoma .
az noe negareshetoon khosham oomad.
dar morede in matlab ham harfetoon ro ghabool daram . man ham be hamchin moredi toye terminal barkhord kardam va cheghadr moteasef shodam .
shad bashid o ashegh.

ناشناس گفت...

این وبلاگ جزو کشفیات منه و حس زندگی و ارامشش بهم آرامش میده ... درس هم میگیریم البته (((:
گیلاسی

منم آرش گفت...

شاید از مخلوقات شما باشه خانم چون از انگیزه های محرک اصلی من برای بلاگیدن کار شما و تیپ ارتباطتون بود . ممنون که لطف دارید.