۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه

37- بسیار سفر باید (2)

در برگشت از شمال تو جاده من پشت رل بودم و بقول اصفانیها شووی شووی می رفتم که اول هزلر چم افتادم پشت یه آردی مسافر کش با دوتا مسافر زن در صندلی جلو!! منم با آرامش دنبالش می رفتم که بعد چند دقیقه ای صدای همسر جان در اومدکه پس سبقت بگیر .ماشین جدید اتوماته و من هنوز خیلی با سیستم آداپت نشدم خصوصا واسه معکوس و سبقت و اینا چندان راحت نیستم فلذا به رانندگی با ملایمت ادامه دادمو بالاخره تو تونلهای بالای هزار چم فرصت رو مناسب دیدم که در سطح صاف و با دید مناسب متخلفانه سبقت بگیرم ؛خداییش هم اولین خلافم تو جاده بود . هنوز از نصف ماشینه رد نشده بودم که یه ماشین پلیس تو دهنه تونل از روبرو اومد و دور زد و وایساد منتظر من.آقا سوختن نواحی خلفی تحتانی از یک طرف انفجار همسر از یک طرف دیگه و قبض بیست هزار تومنی جریمه همه باعث انبساط خاطر فراوان در انتهای سفر شد تازه بماند که چقدر سیبهای جناب سروان پلیس را برق انداختیم تا بی خیال گواهینامه مون شد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

وای آرش جان خدا خیریت بده. امروز کامنتت رو سر کار خوندم. کلی خندیدم.همکارهام هم هی می گفتند به چی اینقدر می خندی. کامنتت رو براشون خوندم مرده بودیم از خنده.!خیلی باحال بود

ناشناس گفت...

سلام بر هم‌نام و همكار عزيز همشهري‌ش رو نمي‌دونستم ديگه. شما مگه گرگاني هستين؟

مي‌بينم كه شما هم همراه خيل عظيم روندگان به ديار آرزوها هستيد،اميدوارم با موفقيت همهء مراحلش رو پشت سر بگذاريد مثل همين آيلتز كه گرفتن نمرهئ 7 كم چيزي نيست.

آرش ‌جان يه وبلاگي هست توش كتاب‌هاي مربوط به زبان رو معرفي كرده و لينك دانلودشون رو هم گذاشته من خيلي‌هاش رو دانلود كردم و ديدم البته هنوز نخوندم‌شون ولي احتمالاً در اين مقطع بيشتر به درد شما مي‌خوره. يه سري بزن بد نيست.

http://englishenglish.blogfa.com

راستي من متولد اسفندم ولي به هر حال ممنون از تبريكت.
اسفند 49