۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

40-خدای من


یکی از دوستان سایت آسمان استرالیا یه وبلاگ داره که توش با اصرار تمام پنبه تمام عقاید مذهبی ملت رو زده و خلاصه اول و آخر دیا نت رو به باد داده . اینکار رو هم با صرف وقت و تحقیق و به زعم خودش خیلی علمی هم کرده .مطالعه مطالبش در خونه و بحث روی اونا باعث یه چالنجی شد که سوژه امروزو دستم داد. میکن چرچیل تویه مهمونی حسابی مست و پاتیل بود یه خانم خبرنگاری به دنبال سوژه اومد کنارش و دوبار بلند صداش کرد و وقتی توجه همه جلب شد و جوابی نگرفت گفت: تو مستی , تو خیلی مستی , تو وحشتناک مستی , تو افتضاح مستی که یهو چرچیل سرشو کرد بالا به یارو گفت تو زنیکه... زشتی ,خیلی زشتی ,وحشناک زشتی افتضاح زشتی . حالا من فردا صبح مستیم میپره ؛ببینم تو چه غلطی می کنی. حس کردم حکایت مانی عزیزه؛ دین هرچه هم معایب و نکات غیر منطقی و عجیب واسه یه گروه تحصیلکرده و اهل مطالعه و تعمق داشته باشه واسه یه اکثریتی چیزی درش تغییر نمی کنه و فردا که بلند شن همون احساسی رو بهش دارن که بعد دیدن این نقاط ضعف داشتن .ولی این مانی واره ها هستن که با فاش شدن طرز تفکرشون باید نگران سرشون باشن . نمی دونم اصلا ضرورت بیان این مسایل چقدر جدیه چون اگر از طرف دیگر به مسئله نگاه کنیم ؛در وجود این عقاید برای اون گروه اکثریت خیلی مزایا میبینم که با حذفش واقعا دچار بی هویتی و مشکل میشن . این نکات ضعف تو تمام نهله های فکری و اقسام ادیان و مذاهب هست و واگو کردنشون چیزی رو تکون نمیده چون ضرورت و نیاز غریزی آدمها و شاید اجبار محیط وتاریخ رو نمیشه با این جور برخوردا حل و فصل کرد. این اکثریت همون آدمهایی هستن که جوامع و جریانات درون اونو میسازن و همه این اجزا در انواع ادیان از نیازهای اونا سرچشمه گرفته .از شکل و فرم پرودگار, تا نوع و شکل عبادت, تا واسطه ها و نمادها .اینها هستن و واقعیتن و با رد یا قبول ما هم عوض نمیشن. ماهم باید عقایدمون رو برای خودمون نگه داریم و به یه سری کلیات که همه مذاهب و منطفها تاییدش میکنن نگاه کنیم.دروغ نگفتن دزدی نکردن ؛بند و بار داشتن وتعهد به جمع و خیلی چیزای خوب که با دین و بدون دین خوبه و جای شک نداره واگر از جانب ما تایید شه اعتبار خود مارو افزایش میده و جامعه رو به سمت بهتر شدن و به قول مانی بیداری سوق میده نه خورد کردن اساس بینشی جامعه .الان مانی عزیز درمحیطی هستش که اگر کسی ازش بپرسه دینت چیه میتونه بره ازش شکایت کنه بنابر این شاید اونم به این نکته برسه که بهتره خیلی درگیر تطابق ظواهر و وسایل در موضوعات اعتقادی نباشیم و با شخصی تلقی کردنشون اجازه بدیم عیسی به دین خودش باشه موسی به دین خودش .

هیچ نظری موجود نیست: