۱۳۸۷ مهر ۲۳, سه‌شنبه

42-دوست نداشتم

هفت هشت سال قبل واسه اولین بار با وبلاگها آشنا شدم ولی اونموقع به جز چند وبلاگ سیاسی مثل آقای بهنود کسی جلبم نکرد و تعقیبشون نکردم تا بعد از بهبود مجدد دسترسی به اینترنت و اطلاعات خوب بدست اومده از این راه واسه جریان مهاجرت به وبلاگهای مختلف سرک کشیدم و اخیرا مشتری ثابت همایون خیری ؛آنی دالتون ؛ ویولت ؛ یه فتحی؛گیلاسی بودم .خوندن وبلاگ مثل خوندن کتاب بود یا شاید پاورقی ولی نمیدونم مثل حسی که نسبت به کتابا مورد علاقم داشتم هیچ وقت دلم نمی خاسته فیلمشون رو ببینم یا نویسندشونو به قیافه و از نزدیک بشناسم یه جورایی به تخیل خودم بیشتر علاقه داشتم تا واقعیت وترجیح می دادم ازشون تصویری نبینم ولی گیلاسی خودشو زور زور کرد تو چشم اینقدر گفته بود که نمیشد کنجکاوی نکرد و ندیدولی خوب دوست نداشتم دیگه.ناچارا از دیدن همشون خوشوقت شدم:)

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یعنی انقدر بد بودم (:

منم آرش گفت...

نه عزیزم موضوع خوب و بدی نیست , بلکه تجسم و تجسد منظور نظرم بود . اگر یه کتاب رو بخونی و بعد فیلمشو ببینی میتونی اینو درک کنی مثلا اسکارلت برباد رفته تو ذهن من خیلی متفاوت از تیپ هنرپیشه فیلم سینمایی بود .اینجورموارد یا باید واقعیتو پذیرفت یا تابع سلیقه یکی دیگه بود.